.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد هر تکه چوبی مانعی عظیم بر سر راهت خواهد شد!

.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد هر تکه چوبی مانعی عظیم بر سر راهت خواهد شد!

.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

خدایا
راهی نمیبینم !
آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که
تو راه را می بینی و من تو را

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

شهدا شرمنده ایم

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدایی که رفتند تا ما بمانیم،سربلند بمانیم،با عزت و افتخار بمانیم،رفتند تا وقتی به آسمان نگاه می کنیم ظلمت شب چشمان معصوممان را به یغما نبرد،رفتند تا شبهایمان بی ستاره نباشد...

ولی افسوس که زود یادمان رفت! چشمان حاج همت را می گویم،زود یادمان رفت که زیباییشان نه به خاطر اینکه لنز گذاشته بود و نه برای اینکه عمل زیبایی چشم کرده با شد زیبا بود،برای اینکه عمل کرده بود آن هم عمل زیبایی دل!آری حاج همت دلش زیبا بود که چشمانش چون ستاره می درخشید...

داشتم می گفتم، زود یادمان رفت با کری ها را همت ها را آوینی ها را که مجنون وار مست مست از خود بی خود شدند و در حرارت شمع ذوب گشتند و خوش بحالشان که "عند ربهم یرزقون انند" و امروز ما معامله ای کرده ایم که سرا پا ضررو خسران است...

حاج مجتبی دست مریزاد که خوب گفتی:اون جا زیر برف و بارون توی سنگرهای سرد،این جا ویلا و تجمل رو دلها نشونده درد...

آنجا نگاهها به آسمان بود و اینجا آسمان را تصویر زمینه ی کامپیوترمان کرده ایم ! آنجا صدایی گر می شنیدی نوای خوش کربلایی صادق بود که جانی تازه در روح رزمنده ها می دمید واینجا صدا ها همه از باند های صوتی چند هزار واتی شنیده می شود! آنجا صبح های جمعه دلهاشان را به یوسف فاطمه می سپردند تا یار وهمراهشان باشد و اینجا جمعه ایرانی  ها خون به دل عزیز فاطمه می کند...

وتنها بازتنها می توانم از قول حاج مجتبی بگویم : شهدا شرمنده ایم،از این سیاهی بخدا شهدا شرمنده ایم ، شرمنده ایم ...

پس از آن روزها دیگر رفت خوشی از بینمان گویی که اصلا نبود در بین ما علی نامی، حسین واری، عباس مرامی! بنازم عباس را که در ولایتمداری مانند ندارد! ان زمان که بی هیچ تردیدی لبیک یا حسین(ع) را فریاد می زد، آن زمان که امان نامه کاخ سبز را پاره پاره می کند، آن زمان که قطعه قطعه می شود در راه دین، به خدا هیچ نمی توان گفت از فرط شرمندگی و تنها باید سر را پایین انداخت و با زمزمه ای حاج محمود ناله کرد و گریست...

و اینجا دل به چه سپرده ایم؟ به امان نامه هایی که ازکاخ سفید می آید؟ مگر ندید یل ام البنین با آن امان نامه چه کرد،با آنکه آب فرات را هم برای او تحریم کرده بودند؟

هیچ چیز عوض نشده است باز کوفه است و درد بی بصیرتی و علی است مسجد و ذوالفقار و در طرفی دیگر کاخ سبز شام و قرآن های سر نیزه وحیله های عمرو عاص...

نظرات  (۱)

ممنون از سایتتون3329
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی