جوانمردی مولا..
- دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ
مرداساطیری آیین من!!
ای تو مسلمان نخستین من
ای تو سراپا لبریز یار
صاحب مردانگی ذوالفقار
از تو به اسلام نبی جان رسید
نسل نبی از توبه امکان رسید
این همه بی خویشی ماراببین لحظه درویشی ماراببین
پیش یتیمان پدری کرده ای
عطر خدا با خودت آورده ای
امر چنین بوده که آن روز ها
بین همان مشغله افروز ها
زنده شود یاد فراموش ها نور بیاری پی خواموش ها
مادر تو در دل خود نور داشت
چشم به آن منظره دور داشت
فاطمه بنت اسد میرود
مادر مولای زمان میشود
آن شدب تلخی که پراز کوچ شد
نقشه عصیان زده ها پوچ شد
جای رسولی که به بستر نبود
هیچ کسی غیر برادر نبود.
لطفا نظر بدید.طاها
- ۹۳/۰۱/۰۴
ز هر چه غیر یار، استغفرالله
ز بود مستعار، استغفرالله
دمی کان بگذرد بی یاد رویش
از آن دم بی شمار استغفرالله
سرآمد عمر و یک ساعت ز غفلت
نگشتم هوشیار، استغفرالله
نکردم یک سجودی در همه عمر
که آید آن به کار استغفرالله
ز کردار بدم صدبار توبه
ز گفتارم هزار استغفرالله
شدم دور از دیار یار ای فیض
من مهجور زار استغفرالله