.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد هر تکه چوبی مانعی عظیم بر سر راهت خواهد شد!

.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد هر تکه چوبی مانعی عظیم بر سر راهت خواهد شد!

.آن سوی دل تنگی ها خداییست که داشتنش جبران همه نداشته ها ست.گمنام76

خدایا
راهی نمیبینم !
آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که
تو راه را می بینی و من تو را

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۲۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

پای حرف های بیسیم چی شهید باکری

جمعه هارا دوست دارم

نامه علی(ع) به مالک اشتر

ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی هنگام روز به چشم گناه کار به آن نگاه نکن,زیرا شاید توبه کرده باشد.

جوانمردی مولا..

همه باخبر اندکه......

تمام شهر از این قصه با خبر شده است      که یک کبوتر بیچاره در به در شده است

چه   قدر   خاطره   از آشیانه ات   دارم        چه روز های سیاهی که بی تو سرشده است

هزار سال جدایی زمان دکوتاهی ست?        گمان کنم که دعانیز بی اثر شده است

خودم درست نمیدانم این چه تقدیریست       تمام هستی پرهای منسفرشده است

تونیستی که ببینی پرنده ای عاشق             اسیرشاید ومشتی اگرمگرشده است

تو از پس کوچه های مدینه آمدی

ازآسمان امدی,مهربان وبخشنده

سینه شب را شکافتی

گریبان صبح را گرفتی

سوار برخورشید تا سرزمین مشتاق شتافتی

استوار وبالنده

دانه های منتظر

وشکوفه های آگاهی را

به وسعت خالی دست های نسیم بخشیدی

 تواز پس کوچه های مدینه آمدی

دیوار های مزاحم

سقف های عصیان را شکافتی.

لطفا نظر بدید .طاها

آن روز که....

آن روز که چاروق هایم رابه پا کردم,

توبه من آموختی که با رنج هایم مرکب بسازم.

وباسختی راحت باشم,

تو در من چشمی گشودی.

تو در سینه ام وسعتی آوردی

که رنج های بزرگ را بارها تحقیر کرده ام. 

تو مرا با شاید با فردا با پایان شب فریب ندادی.

لطفا نظر بدید.طاها

در دشت جنون

در دشت جنون که سربداران ایستاده بودند,

در صحرای سرخ خون که مردان ریشه دوانده بودند,

توکه به جاری خون هاورویش سبز سرها نگاه میکردی...

به من که بغض سیاه در گلویم نشسته بود,

واندام هزاران گیله مردوستار,در حلقه اشکم شکسته بود,,

وتجربه ی کوه وجنگل,تار وپود همتم راگسسته بود,,,

امیدوارومهربان آموختی

کوچک ها وقتی در جایگاه خود نشستند,

قدرت ها را به صلیب مرگ بستند.

 کسی که با رنج انتظار به وسعت میرسد.

کسی که در دشت دشمن,فرزندان خود را می کارد,

میتواند خوشه های قیام خشم را,از زمین بردارد.

تو با صلابت افزودی,کوله بارت را زمین مگذار.

از همان جا که تو می نشینیودشمن برمیخیزد.

چگونه میتوانم توراستایش کنم?

شرمنده ایم شهدا

مولا شرمنده ایم

کفش های اعیانی یک رهبر

کفش های اعیانی یک رهبر